جنبش دانشجویی و تولدی دیگر
۱۳۸۷ تیر ۱۸, سهشنبه
اتفاقات اخیر دانشگاه زنجان، شاید یکی از جنجالی ترین اتفاقات در دانشگاه های کشور بعد از 18 تیر 78 بوده است. دانشگاهی که با تغییر مدیریتش به یک پادگان نظامی شبیه شده بود تا یک دانشگاه؛ ناگهان برخروشید و تمام خواسته های بحق خود که چند سال در گلو خفه کرده بود فریاد زد و تفکر مقدس بودن مدیریت دانشگاه را شکست و باعث شد برای اولین بار رئیس دانشگاه که حتی حاضر به ملاقات با دانشجویان نبود، از همین دانشجویان عذر خواهی کند.
این اتفاقات در پی انتصابی شدن روسای دانشگاه ها و در پی آن انتصابی شدن معاونین و مقام های ارشد دانشگاه ها در چندین نقطه از ایران دیده شد. از دانشگاه سهند تبریز تا تربیت معلم تهران و در آخر دانشگاه زنجان. این اتفاقات همچنین سکوت چند ساله جنبش دانشجویی را شکست، سکوتی که با روی کار آمدن دولت نهم بسیار مشهود شده بود. بار دیگر دانشجویان به یاد آوردند که مهمترین نهاد جامعه سازند و مهم ترین رکن در شکل دادن تفکر جامعه و از همین روست که مورد توجه قرار می گیرند و باید از این توجه به بهترین شکل استفاده کنند. و می توان از نشانه های این آگاهی، ادامه تحسن های صنفی در دیگر دانشگاه های کشور مانند دانشگاه مازندران را نام برد.
اما نتیجه این اعتراض ها چه باید باشد، مطلبیست که به سادگی نمی توان به آن پاسخ داد. سال جاری را باید سال زنده شدن دوباره دانشگاه نامید، سالی که در سه ماهه اول خود، مهمترین رخداد های تاریخ دانشگاه را به خود دیده است و از همین روست که عقب نشینی دولت را می توان بسیار مشهود دید، عقب نشینی که بی هزینه برای جنبش دانشجویی نیست ولی می توان امیدوار بود قدری از فشار وارده بر دانشجویان و دانشگاهیان کاسته شود.
اما وقایع دانشگاه زنجان، ضربه زیادی به سیستم دولتی وارد کرد، دولت با شانتاژ خبری در روزنامه ها و خبرگزاری های وابسته و وزیر و دادستان سعی در دیگرگونه جلوه دادن این واقعه دارد تا از طریق فشار بر افکار عمومی این جنبش را محکوم کند. اما مقاومت دانشجویان و پشتیبانی تمام گروه ها و فعالین مدنی و حقوق بشر، تا حد زیادی توانسته است باعث جلوگیری از بد جلوه دادن واقعیات شود.
اما دیگر دست آورد این تحصن در دانشگاه زنجان، مطلع شدن دانشجویان از بسیاری از حقوق اصلی خود بود، حقوقی که تا آن زمان هیچ کدام به آن اعتقاد نداشتند، حق انتخاب و انتقاد، چیزی که مدت ها بود در دانشگاه دیده نمی شد، و رئیس دانشگاه، دانشگاه زنجان را همانند دانشگاه امام حسین پادگانی نظامی فرض می کرد، و در مقابل پرسش رفتارش نشان دهنده این بود که پرسش در ارتش بی معناست. و امروز دانشجویان می دانند که می توانند بپرسند، می توانند بخواهند و حقوق خود را از هر مقامی طلب کنند.
یکی از اتفاقات مهم در زمان این تحصن، بستن در دانشگاه توسط دانشجویان بود که برای اولین بار در تاریخ ایران رخ داده است. این عمل دانشجویان باعث شد، بسیاری از مسئولین به یاد این بیفتند که دانشگاه، یعنی خانه دانشجو، جایی که دانشجو حکمرانی می کند و مدیران تنها نظم وترتیب این خانه را به عهده دارند و این دانشجویان هستند که قوانین این خانه را تعیین می کنند.
این وقایع شاید در کوتاه مدت، پاسخ مطلوبی به دنبال نداشته باشد، اما در بازه ای چند ساله، به طور حتم، سازنده تفکر دانشگاه و جامعه می شود، همانطور که اگرچه در بسیاری از این اعتراضات نامی از 18 تیر برده نمی شود، ولی اعتقاد به 18 تیر را می توان در بین دانشجویان احساس کرد، اعتقادی که همه سعی در مقایسه عمل خود با آن دارند و به نوعی ملاکی برای تعیین کیفیت اعتراض محسوب می شود.
اما باید نتیجه این اعراضات را چند سال دیگر در جامعه دید، جامعه ای که در اثر فشارهای روز افزون چه از نظر اقتصادی و معیشتی و چه از نظر آزادی های مشروع از طرف دولت بر آن وارد می شود و همچنان سکوت کرده است و بغض خود را فرو میخورد تا روزی این بغض سرباز کند و تا آن زمان جنبش دانشجویی، وظیفه ای اساسی دارد، وظیفه اطلاع رسانی عمومی به جامعه، زیرا اگر اطلاع رسانی صورت نگیرد و این بغض به فریاد تبدیل شود، نمی توان فردای خوبی برایش پیش بینی کرد
0 نظرات:
ارسال یک نظر