جنبش دانشجویی یا واکنش دانشجویی
۱۳۸۷ مهر ۱۴, یکشنبه
سوالی که باید در این باره زمانی به آن اندیشید این است که آیا می توان عنوان "جنبش دانشجویی" را بر فعالیت های اخیر دانشجویی نهاد یا نه؟
شاید در ابتدا این سوال کمی کوته فکرانه به نظر رسد اما زمانی که به بطن موضوع بیاندیشیم، می بینیم که سوالی است که باید بسیاری پیش تر مطرح می کردیم و شاید لازم بود که حد و مرز فعالیت های دانشجویی را مشخص کرد که هر نوع فعالیت و عکس العملی در دانشگاه جنبش دانشجویی تلقی نشود. جنبش دانشجویی را شاید بتوان عنوان فعالیت های دانشجویی پیرامون مسائل، سیاسی، اجتماعی، مدنی، فرهنگی و حقوق بشری دانست، که البته در ایران باید بعد سیاسی آن به دلیل مشکلات سیاسی که گریبان گیر کشور است بیشتر توجه کرد.
اما فعالیت های اخیر دانشجویان، به خصوص دو تحصن از سه تحصن بزرگ سال جاری که در دانشگاه های سهند تبریز و زنجان، انجام شد را نمی توان در زمره جنبش دانشجویی گنجاند. زیرا این تحرکات، هر چند دانشجویی بود، اما در واکنش نسبت به توهین و زیر سوال بردن هویت انسانی دانشجویان مطرح شد، نه برای پیش برد سطح فرهنگی، سیاسی جامعه. به همین دلیل هر چند این فعالیت های دانشجویی را بتوان از بزرگترین و کارامد ترین تحرکات دانشجویان در سال های اخیر دانست اما نباید این نوع تحرکات جایگزین واقعیت جنبش دانشجویی شوند. . البته این گونه برداشت نشود که این نوع حرکت ها، هیچ نوع کمکی به جنبش دانشجویی نمی کند و یا باعث عقب رفت این جنبش می شود. این تحرکات، می توانند زمینه ساز ذهنی و تمرین عملی برای دانشجویان باشند، تا بتوانند جنبش دانشجویی را اصولی تر و پویا تر پیش ببرند.
در ایران، به دلیل بسته بودن فضای سیاسی و نا آگاهی جامعه و عدم وجود رسانه های آزاد و از همه مهم تر، مشکلات اقتصادی، تنها واحدی که می تواند به عنوان یک واحد پویا و فعال در زمینه سیاسی فعالیت کند و آگاهی رسانی اصولی و علمی انجام دهد، دانشگاه است. زیرا همین دانشجویان، فردا در جامعه قدم می گذارند و جامعه را می سازند و از این روست که اگر به جنبش دانشجویی به عنوان زیر ساخت تمام فعالیت های سیاسی جامعه نگاه شود، نه تنها دور از واقعیت و بزرگ بینانه نیست، بلکه می توان پنداشت واقع بینانه به موضوع نگاه شده است. شاید از همین روست که سعی شده است با فشار بر دانشجویان در زمینه های گوناگون، مانند مشکلات صنفی از حرکت دانشجویان به سمت آگاه سازی سیاسی و اجتماعی جلوگیری شود تا به این طریق، هر چند مقطعی و کوتاه، ذهن این قشر نیز معطوف به مسائل روزمره شود.
اما تاریخ اثبات کرده است، که جریان های رونده مانند دانشگاه، هرگز در چنین شرایطی سکوت نخواهد کرد و بسیار سریع تر از هر بخش دیگر جامعه از روزمرگی دوری می جویند. یکی از دلایل آن وجود دانشجویان با افکار، اهداف و آرمان های گوناگون است که زمانی که در تعامل با یکدیگر قرار می گیرند، باعث شکسته شدن مرزهای فکری شخصی می شود و افکار از سطح شخصی عبور کرده و به دغدغه های اجتماعی می رسد. البته این مسئولیت سنگینیست که بر دوش جنبش دانشجویی گذارده شده است، زیرا عامه ی جامعه نیز با تکیه بر دانشگاه و دانشجو به عنوان قشر فرهیخته جامعه حرکت می کنند و هر حرکت غلط در این جنبش می تواند باعث بدبین شدن افراد شود که نتایج سوء آن، نیاز به زمان و پروسه ای بسیار طولانی دارد.
از سوی دیگر در حکومت های تمامیت خواه، که حزبی واقعی وجود ندارد، این فشار بر جنبش دانشجویی دو چندان می شود. زیرا تنها گروه باقیمانده که می توانند به واسطه چتر حمایتی جامعه دانشگاهی کم هزینه ترین حرکت ها را انجام دهند همین دانشجو است و همانطور که در چند سال اخیر نیز شاهد بودیم، کم هزینه ترین فعالیت های سیاسی در کشور(به جز مواردی بسیار محدود) و در عین حال تاثیر گذارترین آن ها را دانشگاه انجام داده است که تاثیر آن را می توان در تار و پود جامعه دید. دلیل دیگر تاثیر گذاری جنبش دانشجویی، عدم پیروی از ایدئولوژی و یا روندی خاص است، به همین دلیل اکثریت جامعه پذیرای این تحرکات هستند، اما تحرکاتی که با ایدوئولوژی های خاص انجام می گیرد، در جامعه گاهی بیش از موافقان خود مخالفانی دارد و هر چند آن حرکت ها بسیار عظیم تر و پر هزینه تر از فعالیت های دانشجویی باشد، با این حال تاثیر بسیار کمتری در اقشار گوناگون می گذارد.
اما اکنون می توان به واسطه همین تحرکات، آگاه سازی در سطح دانشگاه را بالا برد، این آگاه سازی با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری، بیشتر نمو پیدا می کند و می توان شاهد تصمیم گیری های عاقلانه تری در سطح جامعه برای بررسی انتخابات شاهد بود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر