جنبش دانشجویی، از تسخیر سفارت تا تسخیر اوین
۱۳۹۱ مهر ۵, چهارشنبه
برخورد با دانشجویان و فعالان دانشجویی در ایران سابقهای به قدمت تاریخ جمهوری اسلامی دارد. جنبشی که تا سالهای ابتدایی دهه ۷۰ یکی از همراهان سیاستهای حکومت بود و به همین دلیل از هر مشکلی به دور، اما به تدریج با استحالهی فعالان دانشجویی در جریان روشنفکری دینی و باز شدن فضای فعالیت سیاسی در پس از خرداد ۷۶ روندی جدید به خود گرفت.
آن چیزی که بیش از همه در این میان به عنوان فعالیت دانشجویی نمود پیدا کرد، پس از وقایع تیر ماه ۱۳۷۸ و پس از بسته شدن روزنامه “سلام” بود. دانشجویان در اعتراضاتی که به اعتراضات “کوی دانشگاه” و “۱۸ تیر” شهرت یافت، برای اولین بار بسیاری از تابوهای سیاسی را شکستند و به خیابانهای اطراف خوابگاه دانشجویی دانشگاه تهران و کوی دانشگاه ریختند. در آن سال، دانشجویان طعم برخورد خشن انصار حزب الله و نیروهای امنیتی را چشیدند. تعداد بسیاری از جمله، احمد باطبی، اکبر محمدی و میثم لطفی بازداشت و با حبسهای طولانی مواجه شدند.
این اتفاق در ابتدای دولت اصلاحات افتاد، دولتی که به زعم دانشجویان در آن دوره، پشتیبان و حامی قشر روشنفکر و دانشجو بود. از آن سال به بعد، فعالان دانشجویی علاوه بر ۱۶ آذرماه، روز دانشجو، روز ۱۸ تیر را نیز به تقویم خود اضافه کردند. در سالهای بعد از تیر ۷۸، هر سال با دانشجویانی که به مناسبت گرامی داشت آن روز، گردهمایی یا تحصن به راه میانداختند برخورد میشد. این روند باعث شده بود که بسیاری از دانشگاهها حداقل چند روز قبل از ۱۸ تیر، دانشگاه را به حالت تعطیل درآورند.
این وضعیت تا سال ۸۸ و وقایع پس از انتخابات بحث برانگیز دهمین دوره ریاست جمهوری ایران نیز ادامه داشت. هر چند در سالهای ابتدایی دهه ۸۰، برخوردها کانالیزهتر شد و تعلیق موقت از تحصیل و بعضا اخراج نیز بر فعالان دانشجویی تحمیل شد.
فعالیتهای دانشجویی در تمام این سالها با پشتیبانی تشکلی به نام “دفتر تحکیم وحدت” انجام میگرفت. دفتر تحکیم وحدت که در سال ۵۹ تشکیل شده بود، در سال ۶۱ به صورت رسمی اعلام وجود کرد. این تشکل در دهه ۶۰ به یکی از تشکلهای نزدیک به حاکمیت تبدیل شده بود که پیش از این در مواردی مانند تسخیر سفارت آمریکا نقش پررنگ داشت. اما در دهه هفتاد با بازبینی در روند خود به جبهه دوم خرداد و اصلاح طلبان نزدیک شد و در آستانه انتخابات یکی از ۱۸ تشکل موسوم به “جبهه دوم خرداد” به شمار میرفت.
رابطهی این نهاد با جبههی دوم خرداد از تیر ۷۸ ترک برداشت. اما به طور رسمی در سال ۸۱ خود را خارج از “جبهه دوم خرداد” دسته بندی کرد. در این میان اختلافات داخلی دفتر تحکیم وحدت باعث شکلگیری دو طیف “علامه” و “شیراز” شد. طیف علامه که به اپوزیسیون نزدیکتر بود، از جریانهایی بود که بیشترین هزینه را تا سال ۸۸ متحمل شد.
تشدید برخوردها پس از انتخابات ۱۳۸۸
پس از وقایع خرداد ۸۸، تفکیک فعالان دانشجویی از دانشجویانی که خارج از فعالیتهای دانشجویی بازداشت میشدند، کمی سخت و غیر ممکن مینماید و به دلیل تعداد زیاد بازداشت شدگان، آمار دقیق و رسمی از تعداد بازداشت، تعلیق و اخراج دانشجویان در دست نیست.
اما به طور خلاصه میتوان گفت “تعداد دانشجویان بازداشت شده در سال ۸۸، بیش از ۵۶۵ نفر برآورد میشود”، این تعداد که بیشترین تعداد بازداشت شده در تاریخ فعالیتهای دانشجویی ایران را شامل میشود، شامل کلیه دانشجویانی است که طی فعالیتهای دانشجویی و اعتراضات خیابانی بازداشت شدند.
به دلیل حجم بالای بازداشتها، احکام صادره در سراسر ایران نیز امکان دسترسی به آمار عددی موارد نقض حقوق بشر این افراد وجود ندارد.
اما در گزارش سالیانه خانه حقوق بشر ایران (رهانا) آمده است که در سال ۱۳۸۹، یعنی یک سال پس از انتخابات ریاست جمهوری، بیش از ۱۸۵ نفر بازداشت شدند.
به دلیل روند طولانی بررسی پروندههای قضایی در ایران، در این سال برای بسیاری از بازداشت شدگان سال ۸۸ نیز احکامی صادر شد که در مجموع در دادگاههای بدوی، فعالان دانشجویی به ۲۰۲ سال زندان تعزیری، ۴۶ سال و ۶ ماه زندان تعلیقی و جمعا ۲۹۶ ضربه شلاق محکوم شدند. اما احکام قطعی که پس از تجدیدنظر خواهی برای فعالان دانشجویی صادر شد، شامل، ۴۲ سال و ۱۰ ماه حبس تعزیری، ۶ سال حکم تعلیقی و ۱۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی و شهروندی بود.
اما در رابطه با محرومیت از تحصیل، دستیابی به آمار دقیق، کاری دشوار است، چرا که بسیاری از افراد برای جلوگیری از صدور احکام سنگینتر، از رسانهای کردن احکام خود خودداری میکردند.
در سال ۹۰، با توجه به فضای خفقان و سرکوب حاکم بر دانشگاهها، و عدم وجود فضای کافی برای فعالیتهای دانشجویی، آمار برخورد حاکمیت نسبت به دوسال قبل از آن کاهش یافت و به دست کم ۱۴۳ مورد بازداشت منجر شد.
لازم به توضیح است که پس از دولت اصلاحات فعالیتهای دفتر تحکیم وحدت به صورت رسمی غیر قانونی اعلام شد. اما به دلیل باز بودن فضا، همچنان جلسات مجمع عمومی این سازمان تشکیل جلسه میداد.
اما از سال ۸۸ و با برخورد شدید با دانشجویان، این تشکل به طور کامل از فعالیت بازماند و حتی در آخرین انتخابات آن برای شورای مرکزی جدید، کاندیداهای شورای مرکزی از جمله علی قلیزاده، علیرضا کیانی، محسن برزگر و محمد حیدرزاده بازداشت شده و انتخابات ناکام ماند. در همین دوره بود که بسیاری از اعضای پیشین دفتر تحکیم نیز بازداشت شدند. این بازداشت شدگان با احکام بسیار سنگینی روبرو شدند که از آن جمله میتوان به بهاره هدایت، ضیا نبوی، سیاوش حاتم و مجید دری اشاره کرد.
هم راستا با دفتر تحکیم وحدت و پس از جدایی این طیف از “جبهه دوم خرداد” در سال ۸۲، تشکلی با عنوان ادوار تحکیم وحدت شکل گرفت. این تشکل سیاسی باعث شد که بسیاری از فعالان سیاسی شناخته شده ایران، ذیل لقب فعالان دانشجویی دسته بندی شوند. فعالانی که بسیاری از آنان همچنان در بازداشت به سر میبرند که از آن جمله میتوان به عبدالله مومنی، حسن اسدی زیدآبادی و احمد زیدآبادی اشاره کرد.
اما در این میان فعالان مستقل دانشجویی نیز از برخوردها در امان نبودند، مهدی خدایی و آرش صادقی هر یک به دلایل گوناگون مانند فعالیتهای صنفی-سیاسی نیز پیش و پس از انتخابات مورد بازداشت قرار گرفتند که با احکام سنگینی نیز روبرو شدند.
از دیگر گروههای دانشجویی، که فعالیتهای سیاسی آنها باعث بازداشت تعداد زیادی از اعضا آن شد میتوان به گروه دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران اشاره کرد. گروهی که در آستانه شانزدهم آذرماه سال هشتاد و هشت به صورت دسته جمعی بازداشت و تعدادی از آنها با احکام حبس روبرو شدند.
اما نقض حقوق دانشجویان در ایران، مختص فعالان حاضر در دانشگاهها نبوده است. بسیاری از جوانان ایرانی به واسطه اعتقادات خود از جمله اعتقاد به دیانت بهایی از تحصیل محروم شدهاند. این افراد با تشکیل گروههایی نسبت به محرومیت از تحصیل خود معترض بودند و بسیاری از آنان نیز در همین زمینه بازداشت شدند که از آن جمله نیز میتوان به ایقان شهیدی و بسیاری از فعالان موسوم به “دفاع از حق تحصیل” در ایران اشاره کرد.
تشکلهای بهایی، با راه اندازی دانشگاهی مجازی مختص پیروان این دین، سعی در پر کردن این خلا داشتند. اما نیروهای امنیتی مجددا با برخورد با این گروه نیز امکان تحصیل برای این دانشجویان را محدود کرد. در آخرین برخورد صورت گرفته با کادر علمی دانشگاه (BIHE) میتوان به بازداشت ۷ نفر از اساتید این دانشگاه از جمله، محمود بادوام، ریاض سبحانی، نوشین خادم و رامین زیبایی اشاره کرد.
این برخورد با اساتید مختص این افراد نبود و پس از روی کار آمدن دولت نهم، وزارت علوم سعی در افزایش نفوذ در دانشگاهها و پیشبرد طرح “اسلامی” کردن مراکز آکادمیک داشت. به همین دلیل اولین برخوردها با اساتید دانشگاههایی مانند “علامه طباطبایی” به عنوان بزرگترین دانشگاه علوم انسانی ایران آغاز شد.
در این بازه، میتوان به اساتید بسیاری از جمله مرتضی مردیها، محمد شریف و محسن رهامی اشاره کرد. این واقعه نه تنها باعث خشم بسیاری از دانشجویان شد، بلکه انتقادات بسیاری نیز از بدنه دولت برخاست. اما روند رو به رشد حذف اساتیدی که به زعم حکومت، “سکولار” یا حتی “منتقد” محسوب میشوند، هم چنان ادامه دارد.
اما به طور کلی میتوان گفت، پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، فعالان دانشجویی مجبور به تغییر تاکتیک شدند. فعالیتهایی که پیش از این به صورت علنی، با چاپ نشریات، برگزاری نشستهای گفتوگو، برگزاری جلسات با حضور مسئولین نظام، برگزاری تجمع و تحصن در دانشگاهها همراه بود، اکنون به فضای مجازی کشیده شده است. فعالان دانشجویی بازداشت شدند یا مجبور به کوچ ناخواسته شدند.
افزایش شکاف میان حکومت و مردم و همین طور افزایش خواست و مطالبات در سطح عامه جامعه نیز باعث شده است دیگر دانشگاه، تنها محل اعتراض به سیاستهای نظام نباشد و اعتراضات به کل جامعه ترزیق شود گرچه به موازات این امر، برخورد امنیتی حکومت نیز سنگینتر شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
این مطلب ابتدا در پرونده دانشگاه سایت خبری بی بی سی منتشر شده است.
0 نظرات:
ارسال یک نظر